خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : ریحانه ارجمندی

بایگانی/آرشیو برچسب ها : ریحانه ارجمندی

داستان "ديگه دوستت ندارم!" از کتاب "آینه‌ها را باور کن!"

ديگه دوستت ندارم! خانة ما مثل محل فيلمبرداي یک فیلم سینمایی شده بود كه برداشت اول سکانس مربوطه مورد تاييد كارگردان قرار نگرفته و كار به برداشت‌هاي مجدد كشيده ‌شده ‌بود. ريحانه هم مثل بازيگری بود که وظیفه داشت بر اساس فیلم‌نامه، صحنه را به هم بریزد و این چنین …

بیشتر بخوانید »

داستان"مقصر کیه؟" از کتاب آینه‌ها را باور کن!

مقصّر کیه؟ کنار سکوی آشپزخانه- رو به پذیرایی- یک پشتی گذاشته بودیم که به طور معمول   برای تماشای تلویزیون به آن تکیه می‌زدیم. این پشتی برای ریحانه خانم، نقش پلکانی برای رسیدن به سکّوی آشپزخانه را ایفا می‌کرد و او را بر بلندای سکّو می‌رساند. البته ما همیشه او را …

بیشتر بخوانید »

معرفی اجمالی کتاب آینه‌ها را باور کن

این کتاب دربردارنده خاطرات محمد حسن ارجمندی از دوران خردسالی فرزندش ریحانه است که در آن به همانندی ارتباط پدر و فرزند با ارتباط خداوند و انسان می‌پردازد. در هر بخش خاطره‌ای از ریحانه با ملاحتی در بیان نقل می‌شود و در ادامه به همانندی وجود رخدادی مشابه میان انسان …

بیشتر بخوانید »

مقدمه کتاب آینه‌ها را باور کن!

مقدمه : داستان‌سرایی و تشبیه،  از ابزارهای موثرکلامی برای درک بهتر و آسان‌تر مفاهیم است  و خداوند کریم بارها در کتاب آسمانی‌اش قرآن از این دو ابزار استفاده کرده‌ و این چنین و به حق توانسته‌ است گوهر معنا را در صدف تشبیه و داستان‌سرایی به دیدة فهم خوانندگان این …

بیشتر بخوانید »