ديگه دوستت ندارم! خانة ما مثل محل فيلمبرداي یک فیلم سینمایی شده بود كه برداشت اول سکانس مربوطه مورد تاييد كارگردان قرار نگرفته و كار به برداشتهاي مجدد كشيده شده بود. ريحانه هم مثل بازيگری بود که وظیفه داشت بر اساس فیلمنامه، صحنه را به هم بریزد و این چنین …
بیشتر بخوانید »داستان"مقصر کیه؟" از کتاب آینهها را باور کن!
مقصّر کیه؟ کنار سکوی آشپزخانه- رو به پذیرایی- یک پشتی گذاشته بودیم که به طور معمول برای تماشای تلویزیون به آن تکیه میزدیم. این پشتی برای ریحانه خانم، نقش پلکانی برای رسیدن به سکّوی آشپزخانه را ایفا میکرد و او را بر بلندای سکّو میرساند. البته ما همیشه او را …
بیشتر بخوانید »معرفی اجمالی کتاب آینهها را باور کن
این کتاب دربردارنده خاطرات محمد حسن ارجمندی از دوران خردسالی فرزندش ریحانه است که در آن به همانندی ارتباط پدر و فرزند با ارتباط خداوند و انسان میپردازد. در هر بخش خاطرهای از ریحانه با ملاحتی در بیان نقل میشود و در ادامه به همانندی وجود رخدادی مشابه میان انسان …
بیشتر بخوانید »مقدمه کتاب آینهها را باور کن!
مقدمه : داستانسرایی و تشبیه، از ابزارهای موثرکلامی برای درک بهتر و آسانتر مفاهیم است و خداوند کریم بارها در کتاب آسمانیاش قرآن از این دو ابزار استفاده کرده و این چنین و به حق توانسته است گوهر معنا را در صدف تشبیه و داستانسرایی به دیدة فهم خوانندگان این …
بیشتر بخوانید »