نویسنده: محمد حسن ارجمندی
عطار نیشابوری در حکایتی تمثیلی در کتاب ارزشمند منطق الطیر، داستان زاهدی ریش بلند را روایت میکند که هر روز با علاقه پیش آینه به ریش خود میپرداخت و پیرایشش میکرد، شبی هاتف غیبی به خواب او میآید و میگوید:«خداوند از تو گلهمند است، تمام حواست- به جای خداوند- به آراستن ریشات است»
زاهد از خواب برمیخیزد و ریشش را کوتاه میکند و هر روز پیش آینه میآید که مبادا ریشش بلند و مانع پرداختن او به ذکر خداوند شود. هاتف دوباره به خواب او میآید و میگوید:« خداوند از تو گلهمند است» زاهد میپرسد: «من که ریشم را کوتاه کردم»
هاتف میگوید: «ولی تو همچنان درگیر ریشت هستی، یه روز به آراستش و یک روز به تراشیدنش، پس خدا در این میانه کجاست؟»
حکایت زاهد و ریشش، حکایت ما و وابستگیهایمان است، گاهی بیآنکه بدانیم وابستگیهایمان را خدای خود کرده و فقط به آنها پرداختهایم. وابستگیهایی که همچون دیواری حجاب و مانع بالندگی ما شدهاند. منظورم از وابستگیها، مال و دنیا نیست. چیزهایی بسیار سادهتر از آن است. گاهی ما به خوردن دو لیوان چای و خوردن یک لقمه غذا آنقدر وابستهایم که نرسیدن به آنها ما را بهم میریزد.
کم نبودند آدمهای به ظاهر مومنی که با اندک گرسنگی از کوره دررفته و با به هم خوردن خوابشان کاسة صبرشان را به سر سنگ خشم شکسته و از جابجا شدن یکی از وسایل دفتر کارشان فریاد برآورده و از توصیه به صبر فقط دیررسیدن به صف نماز جماعت و فریاد کشیدن آیة «الله مع الصابرین» را یاد گرفتهاند. (اینها همه وصف حال خودم بودو مبادا که به سخنم جان عزیزی را برنجانم.) من در چنین مواقعی درست مثل کودکی هستم که بادکنکنش را گرفتهاند یا تیروکمانش را شکستهاند. رمضان، وابستگیهای اندک و زیاد ما را پیش رویمان میآورد و به ما فرصت میدهدنگاهشان کنیم، بشناسیمشان و آنها را در بردباری خود حل کنیم.
از قلم نیاندازم وابستگیهایی مثل بدگفتنها، غیبتکردنها، سرزنشکردنها و قضاوتکردنها که وقتی در رمضان تصمیم میگیریم آتششان را خاموش کنیم، بر ما سخت میآید اما اتفاق فرخندهای است.
من عاشق لحظههایی هستم که به حرمت رمضان، وقتی میخواهیم بد دیگران را به زبان بیاوریم، لب میگزیم و به عتاب با خود میگوییم:«مگه روزه نیستی؟!»
روزه، با آرامش وابستگیهای ما را نشانمان میدهد و از ما دعوت میکند تا آنها را از میان خود و بالندگی خود برداریم و به خودمان اجازة رشد بدهیم.
(این جمله را درگوشی و با یواشکی بخوانید:«ما گاهی اوقات به عبادتهایمان هم وابستهایم»)