مقدمه کتاب یکی از بهترین راه ها برای معرفی یک کتاب است. در خصوص کتاب پله های آسمان نیز قصد داریم مقدمه ای که بر این کتاب آماده چاپ نوشته شده است، برای معرفی کتاب تقدیم کنیم. شایان ذکر است که این کتاب مجموعه نیایش هایی است که محمد حسن ارجمندی طی سه سال(تقریبا هر روز هفته) نگاشته است.
مقدمه کتاب پلههای آسمان
سال ۱۳۷۸ بود. تازه همکاریام را به عنوان نویسنده با پخش رادیو قرآن شروع کرده بودم که یک شب برنامهای به نام «تمنای بهشت» را از رادیو قرآن شنیدم. این برنامه در لحظات سحرگاهی پخش میشد که اذان صبح را نیز دربر میگرفت. هدف تولید این برنامه ایجاد فضایی معنوی در لحظات سحرگاهی بود.
با شنیدن چند برنامه احساس کردم میتوانم متنهای بهتری برای این برنامه بنویسم و فضای معنویتری برای آن ایجاد کنم. وقتی پیگیر برنامه شدم متوجه شدم از برنامههای گروه تلاوت رادیو قرآن به سردبیری آقای میری است. آن زمان مدیر گروه تلاوت رادیو قرآن، استاد حسینعلی شریف بود. شایان ذکر است استاد شریف همان بزرگواری است که اذان معروف او را همه شنیدهایم، اذانی که نوای آن برگرفته از نوای موسیقی متن فیلم محمد رسول الله(صلوات الله علیه و آله) است. یک روز خدمت آقای شریف رسیدم و ایشان با روی باز از من و پیشنهادم برای عهدهدار شدن نویسندگی برنامة تمنای بهشت استقبال کرد.
از آنجایی که اذان صبح در دل این برنامه پخش میشد، یک صفحه نیایش برای خواندن بعد از اذان صبح درنظر گرفتم. برنامه تمنای بهشت هرسحرگاه پخش میشد و از هفت روز هفته نویسندگی ۵ روز آن به عهده من بود لذا باید هر هفته ۵ صفحه نیایش مینوشتم. در نوشتن نیایشها همت بر آن گماشته بودم تا هر نیایش در فضایی ادبی و متفاوت با نیایشهای دیگران و از دریچهای نو باشد. در روزهای نخست، نوشتن نیایشها سخت نبود اما وقتی همة دیدگاههای نیایشیام را در قالب این نیایشنامهها به کار بستم، دیگر مفهوم تازهای برای نوشتن نداشتم و به قول معروف «کفگیرم به ته دیگ خورده بود». در آن زمان بود که به یاد دعای جوشن کبیر و هزار و یک نام پروردگار افتادم که همیشه از خواندن آن حالتی از بُهت و شیدایی به من دست میداد پس تصمیم گرفتم بر اساس هر نام، نیایشی بنویسم تا علاوه بر تشریح وتوضیح معنای هرنام، نیایشهای خود را در قالب آن نام بیان کنم.
در ابتدای این راه طولانی، نوشتن هزار و یک صفحة نیایش کار سختی به نظر میآمد اما برنامه «تمنای بهشت» نیایش میخواست اما «اجبار» با تمام سختیهایش دریچههایی نو بر روی انسان میگشاید، بنابراین با توکل به صاحب نامهای مقدس پروردگار کار نوشتن را آغاز کردم. به طوری که هفتهای ۵ نام را به نیایش در میآوردم و هر نام فضای تازهای پیش رویم باز میکرد و مسیر نگارشش را به من نشان میداد اما با این همه، کار دشواری بود.
نگارش تمام نامها نزدیک به سه سال طول کشید. در این مسیر سه ساله با نامهای این دعای کبیر رشد کردم، نیایشهایم پختهتر میشد به طوری که هرچه در نیایشنویسی پیش میرفتم ادبیات نگارشیام شیواتر میشد. زیرا سه سال با نگارش نیایشها رشد کرده، سه سال بزرگتر شده، سه سال در مکتب جوشن کبیر شاگردی کرده و سه سال از گوارای نامهای زیبای آن نوشیده بودم. این نیایشها هر سحرگاه از رادیو قرآن پخش میشد و به گوش شنوندگان سحرگاهی تمنای بهشت میرسید.
اکنون این نیایشنامه را -که بزرگترین نیایشنامة فارسی و شاید بزرگترین نیایشنامهای است که تاکنون در زبانها و ادیان مختلف نوشته شده است- در قالب کتاب «پلههای آسمان» به اهالی رسانه و مخاطبانی که دوستدار راهی برای نیایش با خداوند است، تقدیم میکنم و آرزومندم نیایشهای این کتاب بتواند به عنوان منبعی نیایشی برای استفاده در هنگامههای اذان در برنامههای اذانگاهی اشبکههای صدا و سیما استفاده شود، یا در مساجد کشور بعد از نمازهای روزانه توسط مکبرها خوانده شود یا در خانهها و بعد از نمازهای روزانه توسط نمازگزاران خوانده شود.
در پایان این کتاب را به صاحب هزار و یک نام آسمانی که بلندای وصفش در نام نمیگنجد. او که هزار و یک نام بلندش را به نیایش نوشتم تا بدانم باید به نام بینام صدایش کنم. او که وصفش در زبان نمیگنجد و در قلم نمیآید. همچنین این کتاب را به تمام فارسیزبانان جهان، به خصوص مردم بزرگوار ایران تقدیم میکنم و امیدوارم هنگام خواندن این کتاب، سهمی از لحظههای آسمانیشان را برای این کمترین کنار بگذارند.