روزنامه صبا در شماره ۳۰۹ خود به تاریخ ۳۱ تیرماه سال ۱۳۹۴، پیرامون فیلم کوتاه«نامهای به آسمان» مصاحبهای را با محمد حسن ارجمندی انجام داد که متن و تصویر این مصاحبه را در ادامه میتوانید مطالعه فرمایید.
در مقدمه این گفتگو آمده است:
محمد حسن ارجمندی، پس از کسب مقام نخست جشنواره ایثار و جشنواره فیلمهای ۵ دقیقهای بسیج برای نویسندگی فیلمنامههای “قلههای افتخار” و “خاک آسمانی”، ساخت فیلم کوتاه را با نویسندگی و کارگردانی فیلمهای”احساس مشترک” و “همه زیبا هستند” -در سال ۱۳۹۰- آغاز کرد. او در ادامه فیلمهای “زود قضاوت نکن”، “صداقت”، “وفاداری”، “مثل مداد باش” را کارگردانی کرد تا این که در بهمن ماه سال ۹۴ فیلم “نامهای به آسمان” را ساخت. این فیلم در جشنوارههای خارجی و داخلی فیلم کوتاه حضور یافته و تاکنون به جشنواره کودک و نوجوان برزیل، جشنوارة فونیکس ملبورن استرالیا و جشنوارة کورتین کوردیله ایتالیا راه یافته است.
و حال گفتگو را بخوانید:
- تفاوت نگارش فیلم نامه گروه سنی کودکان و بزرگسالان در چیست؟
فیلمنامة کوتاه به خصوص فیلمنامههایی که پیرامون شخصیت کودکان نوشته میشوند، از ظرافت و حساسیت خاصی برخوردارند. فیلمنامهنویس، برای نگارش این آثار باید از سن شناسنامهای خود فاصله بگیرد و با چشم یک کودک به جهان و موقعیت اجتماعی او نگاه کند در حالی که نویسندگی پیرامون شخصیتهای بزرگسال این حساسیت را ندارد فقط کافی است نویسنده از منظر خود به شخصیتهای داستان و موقعیتها نگاه کند.
- در برآوردن خواسته های آنان بیشتر باید چه مسائلی را لحاظ کرد؟
در نگارش فیلمنامة “نامهای به آسمان” باید از منطق سن کنونیام فاصله میگرفتم تا به فضای ذهنی کودکی ۷ ساله -که پدرش را از دست داده و بسیار دلتنگ اواست- نزدیک میشدم که البته این کار سختی بود.
- آیا زمان نگارش فیلم نامه «نامه ای به آسمان» این موارد را مد نظر داشته اید؟
سختترین بخش فیلمنامه، نگارش نامهای بود که پسربچه فیلم قصد داشت برای پدرش بنویسد و آن را به آسمان بفرستد. در نگارش این نامه باید کودک میشدم و از جایگاه پسربچهای ۷ ساله به موضوع فقدان پدر نگاه میکردم، دلتنگیهای او را پیش چشم میآوردم و آنها را در قالب کلمات، روی کاغذ میآوردم. بارها این نامه را نوشتم و تغییر دادم ولی هنوز مطمئن نبودم، نامهای که نوشتهام با ذهنیت یک پسربچه نوشته شده یا ذهنیت خودم تا این که یک روز فیلمنام را به دوستم “مهدی صناعتی” نشان دادم و مهدی حساسترین بخش این فیلمنامه را درست تشخیص داد و گفت:«حسن جان! این نامه، نامة توست از نامه را زبان یک پسربچه یتیم بنویس» صحبت مهدی تلنگری بود که سبب شد در بازنویسیهای بعدی به شکل مطلوب کار برسم.
- دلایل شما برای ساخت فیلمی پیرامون شهدای آتش نشانی چه بود؟
دغدغة اصلی من برای نگارش و ساخت این فیلمنامه، پرداختن به دلتنگیهای کودکانی یتیمی است که روزگار را بیحضور پدر یا مادر یا هردوی آنها سپری میکنند. در همان روزهایی که به دنبال بازیگری برای ایفای نقش مهدی میگشتم به مدرسة متقین در منطقة ۱۲ تهران رفتم. جایی که همة دانشآموزانش پدر، مادر یا هر دو را از دست داده بودند. روزی که برای صحبت با مدیران مدرسه و دیدن این بچهها به مدرسة متقین رفتم، از دیدن بچههایی که غم یتیمی و دلتنگی والدینشان را به دوش میکشیدند، بسیار ناراحت شدم. انگیزة بعدی من از ساخت این اثر، پرداختن به شهدای مظلوم آتشنشان بود که در آثار داستانی ما کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. کسانی که جانشان را کف دستشان میگیرند و برای نجات همنوع، به دل حادثه و آتش میزنند.
- این دلایل با چه رویکردی در هدایت بازیگران این فیلم موثر بوده و به آنان منتقل شده است؟
در خصوص نقش مادر به خانم مریم بنایی( بازیگر نقش مادر مهدی) گفتم:«شما قرار است نقش مادری را بازی کنی که تمام تلاشش را برای پرکردن جای خالی پدر مهدی کرده است. شما مادر او هستی اما مهدی، پدرش را میخواهد.» به نظر من خانم بنایی در سکانس پایانی فیلم این حس را به خوبی به بیننده انتقال دادند. در این سکانس و در نگاه مادر حسی بین عاطفه و منطق دیده میشود. گویی مادر به خودش میگوید:«قوی باش! تو از عهدهاش برمیآیی»
- مقوله شهادت و از خودگذشتگی، جزو مقولات مهم اجتماعی هر کشور است که نگاه فیلم سازان را به خود جلب کرده است. نگاه شما به این مقوله چگونه شکل گرفت؟
این که پدری با افتخار و با مدال شهادت از دنیا میرود، برای فرزند یا فرزندان او بسیار ارزشمند و البته مایة مباهات است اما واقعیت این است که فرزندان شهداء، پدر میخواهند و هیچ چیز جای خالی پدر را برای آنها پر نمیکند و این واقعیتی است که در خصوص این عزیزان باید بپذیریم.
- در شخصیت پردازی پسرک هفت ساله فیلم چه نکاتی را در نظر داشته اید؟
پسربچة فیلمنامة ما پسری درونگرا، معصوم و باهوش است که برای گریز از بنبست دلتنگیهایش چارهای میاندیشد. او برای پدرش نامه مینویسد و باور دارد که پدر پاسخ او را خواهد داد. چشم به آسمان میدوزد و بالاخره پاسخ را دریافت میکند. او برخلاف منطق بزرگسالان باور دارد خداوند پاسخ او را خواهد داد و از بهشت نامهای به دست او خواهد رسید. نامه به دست مردی میافتد و مرد تصمیم میگیرد از جانب پدر مهدی، پاسخ او را بدهد. سید مهدی رضوی حیدری- بازیگر نقش مهدی- تمامی این خصوصیات را داشت و یکی از بهترین عوامل فیلم بود که به خوبی نقش را باور و آن را ایفاء کرد.سید مهدی رضوی، خود مهدی داستان ما بود.
- موضوع دلتنگی یک فرزند شهید را چگونه با بازیگر این نقش در میان گذاشتید؟
شخصیتِ محوری این فیلم و فیلمهای قبلی من “احساس مشترک” و “همه زیبا هستند” کودک بودند. کار با کودکان بسیار حساس، سخت و البته بسیار شیرین است اما من هیچ وقت برای گرفتن بازی بهتر با روحیة بازیگرانم بازی نکردهام. برای توضیح نقش این پسربچه به سید مهدی رضوی گفتم:« فکر کن پدرت یک ماه به ماموریت رفته و حسابی دلت برایش تنگ شده است اگر بخواهی برای او نامه بنویسی، چه خواهی نوشت؟» و اصلا دلم نیامد بگویم که : “فرض کن(خدای ناکرده) پدرت را از دست دادهای و قرار است نامهای برای پدرت بنویسی”. اگرچه سید مهدی با هوش بالایی که داشت شخصیت و موقعیت پسربچه داستان را درک کرد اما خوشحالم من برای نزدیک کردن او به شخصیت داستان از چنین ابزار بیرحمانهای استفاده نکردم.
- در بیان پیام فیلم چه رویکردی را در نظر داشته اید که بتواند مخاطب را متوجه خود کند؟ چرا؟
من در این فیلم سعی داشتم بیننده را به گوشهای از دلتنگیهای کودکانی که والدین خود را از دست دادهاند، آشنا کنم و لزوم توجه به این کودکان را گوشزد کنم.
- نماد گرایی در فیلم شما تا چه اندازه توانسته این رویکرد را نشان دهد؟
در این اثر سعی کردم از تصاویر برای روایت داستان استفاده کنم به طوری که ما در این فیلم فقط یک خط دیالوگ داریم بنابراین نمادها نقش به سزایی در بیان پیام فیلم داشتند به طوری که نامه، بادکنکهای سفید و آسمان هم نمادهای تصویری ما هم جزء شخصیتهای داستان بودند.
- تصور می کنم که در انتهای فیلم با پایان باز رو به رو هستیم. راجع به آن بگویید.
همان طور که ما در فیلم طنز موقعیت داریم، اندوه موقعیت هم داریم. این فیلم، اندوه موقعیت دارد و موقعیت داستان و شخصیتها، بیننده را دچار نوعی اندوه میکند با این همه دوست نداشتم تماشاگر با این حس، فیلم را ترک کند بنابراین تصمیم گرفتم فیلم را با بادکنکبازی و خندههای مادر و مهدی تمام کنم و قضاوت این که مادر چه چارهای برای خلاء عاطفی پسرش خواهد اندیشید را به عهدة تخیل تماشاگر گذاشتم.
- حضور این گونه فیلم های کوتاه در جشنواره های جهانی چه بازتابی دارد؟ چرا؟
در این اثر سعی من براین بوده، به زبانی مشترک برسم. زبانی قابل درک برای تمام مردم دنیا زیرا در تمام کشورها آتشنشانهایی هستند که برای نجات حادثهدیدگان از خودگذشتگی نشان داده و گاه جان خود را در این راه از دست میدهند. بنابراین احساس میکنم تمام کودکان و مردم جهان پیام این فیلم را درک میکنند زیرا این داستان در هرجای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد و خاص یک فرهنگ و یک کشور نیست.