کتاب در معرکة عشق، مشتمل بر ۱۵۷۷ تکبیت عاشورایی است که طی دو سال از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳ مرداد ۱۳۸۸ سروده شد. این کتاب به روایت داستان کربلایی امام حسین(ع) و یارانشان میپردازد و تکبیتها، روایتگر داستان قیام عاشورا و ماجرای شخصیتهای حاضر در این حماسه هستند.
محمد حسن ارجمندی در مقدمة این کتاب در سخنی با امام حسین(ع) از روزهایی که در مترو و اتوبوس به سرایش تکبیتهای این کتاب در دفترچهای کوچک میپرداخت به نیکی یاد میکند و مینویسد:« دو سال، فرصتهای انتظارم را -در مترو، اتوبوس و ایستگاههای رسیدن- با سرودن از تو و اهالی عاشوراییات پیدا کردم. دوسال به محض یافتن فرصتی در برکة زمان، آن را برای سرودن از تو صید کردم. از همان روز نخست، از تو خواستم تا از آبرویت به اشعار من آبرو دهی و کوهستان حقیقت را آن گونه که خود دیدهای به من نشان دهی. بیتردید خاطرة «دوسالة با ابیات تو بودن» از شیرینترین خاطرههای زندگیام خواهد بود.»
او در مقدمة این کتاب دلیل روی آوردن به تکبیتسرایی که منجر به سرودهشدن نخستین و تنها کتاب تکبیت عاشورایی شده است، چنین بیان میکند:«شعرخوانان و شعرخواهان روزگار ما، نه مجالی برای خواندن شاعرانههای طولانی دارند نه حوصلهای تا در پس دهها بیت به معنایی یک خطی برسند. آنها اختصار بیان و نوآوری و ژرفای بیان را همزمان میخواهند. سراینده این دفتر با احساس این نیاز، به «تکبیتسرایی» روی آورد تا هر بیت، با نگاهی نو به موضوع چنان باشد که گویی آن بیت از دل غزلی برگزیده شده است.»
شاعر در این کتاب از روایتهای ضعیف و بیاساس دوری کرده است و تلاش کرده است به روایتهای محکم بپردازد او ضمن گله از کسانی که برای برانگیختن احساسات مخاطب به ضعیفنمایی شخصیتهای عاشورایی میپردازند، تکبیتهای این کتاب را چنین توصیف میکند:« در این دفتر از سه منظر احساسی، حماسی و عرفانی به واقعة عاشورا، رخدادها و شخصیتهای آن پرداخته شده است و تلاش بر آن بوده تا در روایت حادثه از محکمترین نقلها استفاده شود و به جنبة حماسی و عرفانی حادثه بیش از جنبة احساسی پرداخته شود. چراکه حقیقت و آنچه به کار اندیشة دوستداران میآید، در مفاهیم عرفانی واقعة عاشورا نهفته است تا تلنگرهای احساسی.»
نام کتاب از این بیت از سرودههای محمد حسن ارجمندی گرفته شده است که میگوید:
در معرکه عشق، سر از پا نشناسند اینجا همه در بحر تماشای تو غرقند
در ادامه چند تک بیت را که روایتگر شهادت حضرت علی اصغر(ع) است، میخوانیم:
بس نبود این همه اعجاز که دیگر نَبَری؟
طفلِ خیبرشکن ِخویش به میدان نبرد
از گلو با بوسهای هم، جان به در میشد چرا؟
این چنین تیر و کمان و زور خصمِ کینهجو
تیر میآمد ولی میلی به خوابیدن نداشت
کی به جان یک جوانه، میزند دستی تبر؟
با نسیم این جان زیبا، رخت تن را وانهاد
از گلوی روح او هم خون زِ شدت میچکید
مادرت در آسمان، آغوش بر او میگشود
تیر در راه و جگر در خون و ذکرش آه بود
غنچه را آرام میچینند، هنگام گلاب
این همه شدت برای چیدن اصغر چه بود؟!
این دفتر غزل را که انتشارات کتاب ارج در ۲۰۰ صفحه با طرح جلدی زیبا از علیرضا حمیدی با قیمت ۵۰ هزارتومان در قطع رقعی به چاپ رسانده است، به صورت نسخة چاپی هماکنون توسط ناشر با شمارة تماس ۰۹۱۲۵۲۱۹۱۶۷ و همچنین در سایتهای دیجیکالا، باسلام، کتابگان، بایا و … برای فروش ارائه شده است. همچنین نسخة الکترونیک آن به زودی در سایت فیدیبو به دوستداران کتابهای الکترونیک و کتاب گویای آن با صدای نویسندة کتاب در سایتهای فیدیبو، بیپ تیونز، نوار، طاقچه، فراکتاب عرضه خواهد شد.
پشت جلد کتاب در معرکة عشق به خط زیبای استاد احد رجایی مزین شده است که شعر«در معرکه عشق سر از پا نشناسند/اینجا همه در بحر تماشای تو غرقند» را به زیبایی نوشتهاند که به این وسیله از ایشان سپاسگزاری میکنیم. در ضمن این کتاب نخستین کتاب تکبیت با موضوع قیام عاشورا (و شاید در عرصة شعر) است.