این کتاب دربردارنده خاطرات محمد حسن ارجمندی از دوران خردسالی فرزندش ریحانه است که در آن به همانندی ارتباط پدر و فرزند با ارتباط خداوند و انسان میپردازد.
در هر بخش خاطرهای از ریحانه با ملاحتی در بیان نقل میشود و در ادامه به همانندی وجود رخدادی مشابه میان انسان و خداوند میپردازاین کتاب در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات کتاب نیستان(سید مهدی شجاعی) به زیور تبع آراسته شد.
آینهها را باور کن در سایت نیستان
در مقدمه این کتاب آمدهاست:
داستانسرایی و تشبیه، از ابزارهای موثرکلامی برای درک بهتر و آسانتر مفاهیم است و خداوند کریم بارها در کتاب آسمانیاش قرآن از این دو ابزار استفاده کرده و به حق توانسته است که گوهر معنا را در صدف تشبیه و داستانسرایی بر خوانندگان این اعجاز مکتوب نمایان سازد و مفهومهای بلندی را با تشبیه آسان و قابل فهم کند.
در کتاب «آینهها را باور کن» نیز سعی شدهاست تا با بهرهگیری از تشبیه و داستانسرایی، نخست با داستانسرایی و روایت خاطرات واقعی نویسنده از دختر خردسالش، توجه خواننده به موضوع، جذب شود تا در ادامه معانی نهفته در داستان با بیان شباهتهای رابطة پدر و فرزند با رابطة پرودگار و بنده هویدا گردد از این روی
خداوند با آگاهي از كاركرد شگرف تم ثیل و مثل در القاي مفاهيم، از این ابزار شگرف برای سهولت درک بسیاری از معانی و مفاهیم در قرآن مجید بهره برده است. از این رو رابطة فرزند و والدين را میتوان به رابطة بنده و خدا تشبيه کرد و از آن براي گشودن دري رو به بوستان درک نکوتر مفاهیم، به ویژة دریافت نوع رابطة انسان و خدا بهره جست. اميد كه حضرت پروردگار به سبب اين تشبیه بر من ببخشايد که غرض، نگاهی نو به سبزهزار شناسایی اوست.
زماني به فكر آفرينش اين اثر افتادم که شباهتهائي در نوع رابطة خود با دخترم(ريحانه) يافتم .بنابراین برآن شدم تا از پنجرهای نو به چشماندازی که همیشه پیش رویمان و آینهای که هماره در برابرمان قرار دارد، بنگرم و با شما در لذت تماشای این آینهها و درك اين شباهتها سهيم باشم، امید كه در نظر آيد.شایان ذکر است داستانهای این نوشتار، برگرفته از خاطرات ۲ تا ۵ سالگی ریحانه است.
در پایان این کتاب را تقدیم میکنم :
به خداوندی که دریچة این اندیشه را به رویم گشود و فرصتی داد تا این آینهها را باور کنم، به ریحانة عزیزتر از جانم که حضورش مرا به درک مفاهیمی نو رهنمون کرد و به همسرم که همیشه مهربانانه همراه من بودهاست .