نوشته: محمد حسن ارجمندی
خیلی از ما مثل بچههای لوسی هستیم که هر وقت، هر کاری دوست داریم، انجام میدهیم. به هرچه دلمان میخواهد، میپردازیم و هرچیز که هوس میکنیم، مصرف میکنیم. نیاز نیست پولدار باشیم تا مثل سلطانها رفتار کنیم، همیشه گردن نهادن به خواهشهایمان به پول نیاز ندارد. ما به خیلی از چیزها عادت داریم که بیدرنگ در برابر خواهشش پاسخی جز آری نمیگوییم.
هرکدام از ما در هر سطح و جایگاهی- به تناسب شرایطش- این خصوصیت را دارد. گاهی باید این بچه لوس را سرجایش نشاند، تربیتش کرد و به او یاد داد که قرار نیست هرچه میخواهد، به دست آورد. روزه ما را تربیت میکند تا اسیر دلخواستههای خود نباشیم. روزه به ما «نه گفتن» را میآموزد. چون قرار نیست به همه چیز «آری» بگوییم زیرا برای تربیت شدن و مودب بودن در هستی، باید یاد بگیریم اول جلوی خودمان بایستیم و به خواهشها و هوسهای خودمان «نه» بگوییم.
ما در ماه رمضان به یک اردوی سی روزه میرویم که در آن نه گفتن به خواستنیها را به ما یاد میدهند. به ما میآموزند به هرچه از درونت فریاد خواهش برآورد بگو: «باید تابع من باشی، هر وقت من خواستم میخواهی، هروقت من تصمیم گرفتی، انجام میدهی، من تابع تو نیستم، تویی که تابع من هستی.»
در این اردوی یک ماهه، یاد میگیریم، کودکیمان را کنار بگذاریم و بزرگ شویم تا اگر پفکی که دوست داریم، به ما ندادند، پا به زمین نکوبیم و گریه و زاری راه نیاندازیم. این نوع از کودکی به سن و سال ربطی ندارد، گاهی برخی با بیش از ۶۰ سال همچنان کودکند و برخی با ۲۰ سال سن، بزرگ شدهایم. در این اردو یاد میگیرم قانع باشیم. دعوت به قانع بودن تبلیغ فقر نیست. گاهی ما میتوانیم با ثروت میلیاردی هم قانع باشیم. روزه به ما اعتماد به نفس میدهد، چون این ما هستیم که تصمیم میگیریم و این ما هستیم که اختیار امور خود را به دست میگیریم.
روزه به ما یاد میدهد آرام باشیم. هیچ سنگی نباید آرامش دریای مرا به هم بزند. به ما وسعت درون میبخشد تا با هر نرسیدنی، بیقرار نشویم. مروارید را در ساحل مواج به دریرا نمیبخشند. مروارید را در آرامش دریا، به گردن او میآویزند.