خواننده و آهنگساز : هاشم بوستانی
شعر: محمد حسن ارجمندی
ویولن: داریوش حجازی
پیانو: محمد بوستانی
متن ترانه:
تو همون رود زلالی،که به دریام میرسونی
مثه ماهی توی شبها، که به فردام میرسونی
تو همون کوه بزرگی،که همیشه تکیهگامی
گرچه تنها و غریبی، همیشه پشت و پنامی
خونه، یعنی که تو هستی، مث آسمون واسه ماه
خوبه وقتی که تو هستی، مث روشنی تو این راه
با تو من مست غرورم، نزدیکی اگرچه دورم
پیش تو بارون دردم، پدر ای سنگ صبورم
با تو آروم میشه قلبم، پدر ای همیشه دریا
با تو روشن میشه چشمم، پدر ای طلوع فردا
از خدا میخوام که پیر شی، تا بشم عصای دستت
تا بتابی مث خورشید، به شب عاشق مستت
اگه دستاتو گرفتم، واسه این نیست که تو پیری
واسه اینه که میفتم، داری دستامو میگیری
پدر ای تمام هستم، خالیه پیش تو دستم
میون این همه خورشید، دل به چشمای تو بستم